جستجو
موضوعات
اصطلاحاتIdioms-سری اول
Don’t die on me.
مرا سر کار نگذاری.
♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠
Fling away.
بزن به چاک.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
Don’t drag me into this.
پای مرا وسط نکش.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
He is a trouble maker.
او دردسرساز است.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
That’s no excuse.
این که دلیل نمی شود.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
He is a button short.
عقلش پاره سنگ برمی دارد.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
He ducked out of the responsibility.
او از زیر بار مسؤلیت شانه خالی کرد.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
Live and learn.
زگهواره تا گور دانش بجوی.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
Get away with murder.
جان سالم به در بردن.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
A bad apple…
یک سیب خراب...(بز گر گله را گر می کند.)
منبع: www.majazionline.ir
I don’t believe my eyes.
باورم نمی شود.
♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠
He left me high and dry.
او بدون هیچ کمکی مرا تنها گذاشت و رفت.
♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠
But someone spilled the beans.
اما یک نفر خبرها را زودتر لو داد.
♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠
Jump the gun.
دستپاچه شدن.
♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠
He really turned me off.
او واقعاً مرا منزجر کرد.
♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠
What’s been eating you lately?
اخیراً چی شما را غمگین و اذیت می کند؟
♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠
He was warned that his job was on the line.
به او هشدار داده شد که شغلش در خطر است.
♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠
Feel like a million dollars.
احساس خیلی خوب و عالی داشتن.
♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠
He was able to hang on.
او توانست استقامت کند.
♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠
It’s very difficult to make ends meet.
پرداخت هزینه ها خیلی سخت است.
منبع: www.majazionline.ir
Keep dreaming.
به همین خیال باش.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
Bring to justice.
محاکمه کردن.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
What are the odds?
شانس را می بینی؟
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
That’s your call.
به میل خودت بستگی دارد.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
She wants to spite me.
او می خواهد لج مرا دربیاور.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
The pigs are walking.
دارد موش می دواند.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
Give me some room.
یک فرصتی به من بده.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
It has seen better days.
دیگر از رونق افتاده.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
Don’t show off.
پز نده.
Fair and square.
بی شیله پیله.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
Leave it to me.
آن را به عهده من بگذار.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
You can keep it.
پیش خودتان باشد.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
She burst into tears.
بغضش ترکید.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
I don’t care.
اهمیتی نمی دهم.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
Good appetite.
نوش جان.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
It made my blood run cold.
مرا زهرترک کرد.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
I don’t fancy it.
باب طبعم نیست.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
Am I disturbing you?
آیا مزاحمتان هستم؟
منبع: www.majazionline.ir
To be in Dutch.
گیرافتادن.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
For a rainy day.
برای روز مبادا.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
His days are numbered.
پیمانه اش پر شد.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
Get out of the red.
از زیر بار قرض بیرون آمدن.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
Have other fish to fry.
لقمه چرب تر در نظر داشتن.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
Flow with the tide.
همرنگ جماعت شدن.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
The Achilles’ heel of something.
نقطه ضعف چیزی.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
Get down to the nuts and bolts.
به اصل مطلب پرداختن.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
To the pure all thing are pure.
آدم پاکدل همه چیز را پاک می بیند.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
He has an iron will.
او اراده ای قوی دارد.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
This is too shall pass.
این نیز بگذرد.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
Don’t take it personally.
زیاد به دل نگیر.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
You set me up.
تو برای من نقشه کشیدی بود.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
The more, the merrier.
هر چه بیشتر، بهتر.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
He’s stubborn.
او کله شق است.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
We’re leaving in an hour.
تا یک ساعت دیگر می رویم.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
You scared the hell out of me.
تو مرا جان به لب کردی.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
Learn from your mistakes.
از اشتباهات خودت پند بگیر.
منبع: www.majazionline.ir
Poor thing, I pity him.
طفلکی، دلم به حالش می سوزد.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
It is much about the same.
فرقی نکرده، همان است که بود.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
I am bitter about him.
از او دل پری دارم.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
Stop nagging.
اینقدر نق نزن.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
So what?
خب که چی؟
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
Without fail.
بی برو برگرد.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
As you think fit.
هر طور صلاح می دانید.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
It all depends.
تا چی پیش آید.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
Away with you.
برو پی کارت.
She was beaming with joy.
گل از گلش شکفته شد.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
It is miles from anywhere.
جای پرتی است.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
It is free of charge.
مجانی است.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
He turned green with envy.
از حسادت ترکید.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
He is a naughty boy.
بچه شیطانی است.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
Hold water.
مو لای درزش نمی رود.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
Get on the ball.
دل به کار دادن.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
Get someone’s goat.
کفر کسی را درآوردن.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
By hook or by crook.
با دوزوکلک.
منبع: www.majazionline.ir
923 | شنبه 03 اسفند 1392 | majazionline | نظرات (0) | موضوع(اصطلاحات زبان انگلیسی) |
در صورت بروز هرگونه مشکل در سایت یا دانلود فقط به شماره 09304293050 در تلگرام پیام دهید IDTelegram: @majazionline1